آروشاآروشا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

عشق مامان

دخترم وقتی به دنیا اومدی تمام هستی برای من رنگ جدیدی گرفت .

عمرتون صد شب یلدا دلتون قد یه دنیا

هندونه مامان این سومین شب یلداییه که در کنار ما هستی عزیزم . امسال یلدامون با همیشه فرق داشت . شب قبلش خونه ماماجی مهمون بودیم و شب یلدا رو تنها خودمون سه تایی خونه بودیم و جشن گرفتیم . هر چند که چون مریض بودی کسل و بد اخلاق بودی . جای مامانی و بابایی و خاله لی لی خیلی خالی بود و منم خیلی دلم واسشون تنگ شد . امیدوارم سال دیگه در کنار هم باشیم .   ...
30 آذر 1392

دو اتفاق مهم

جیگر طلای مامان   الان مدتیه که مامان از دستت راضیه . درسته که گاهی شیطونی می کنی اما در کل خیلی بزرگ شدی و حرفامونو می فهمی . وقتی کار بدی می کنی و منم ناراحت می شم بدو بدو یه لیوان آب واسم میاری و بوسم می کنی . قربونت برم آخه خیلی مهربونی . دو اتفاق بزرگی که به تازگی افتاده که الان واست می گم . اولیش اینکه دیگه هر شب مسواک می زنی .اونم با خمیر دندون و خیلی هم به این کار علاقه داری دومیش اینکه (یکم بی ادبیه ببخشید) دیگه خبری از پوشک نیست و خودت خبرشو می دی و اگه بیرون باشیم می تونی نگرش داری تا به یه جای مناسب برسیم .   راستی یه خبر دیگه هم اینکه دو تا دندون آسیاب تازه هم اون ته در آوردی . البته بابت کار های جد...
18 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق مامان می باشد